نوشته شده توسط : میلاد دارابی

سلام عرض میکنم خدمت دوستان.

سپاسگذارم از تمام دوستانی که زحمت کشیدند و قدم به وبلاگ نوپای بنده گذاشتند و به خاطر تمامی کسری ها عذر خواهی میکنم.

***

 

همچنین سپاسگذارم از دوستانی که نقد کردند ترانه رو و در موردش نظر دادند .حتما از نظراتشون استفاده خواهم کرد.

 

***

 

ترانه ی جدیدی رو تقدیم میکنم خدمتتون  با نام "وقتی که باشی" امیدوارم شاهد نقد ها و نظرهاتون باشم.

 

 

وقتی که باشی


من از نگاه سرد ِتو , این روزا آتیش می گیرم

میخوام کنارم باشی و , وقتی نباشی میمیرم

 

میخوام که هر لحظه همش , یادِ تو باشه تو سَرم

وقتی که باشی روبروم , از غصه ها بی خبرم

وقتی که باشی دلِ من ,حسرت و آهی نداره

بمون و نشکن دلمو , اون که گناهی نداره

وقتی که باشی آسمون ,مث ِ همیشه آبیه

دلم از این شبای غم , وقتی نباشی عاصیه*

وقتی نباشی زندگی ,برای من جهنمه

تموم ِدنیا هم برام بدونِ تو چقد کمه

وقتی نباشی خونمون , پر از سکوت و غربته

برای داشتنت گلم , واسه همیشه فرصته...

 

 

"م ی ل ا د"       بهار1389


 

[*مصرع دوم بیت چهارم قبلا این مصرع بود:

بمون نرو که زندگیم,وقتی که باشی عالیه...

به پیشنهاد یکی از دوستان تغییرکرد و بیتی که در ترانه شاهد هستید جایگزین شد.]




:: موضوعات مرتبط: ترانه های میـــــلاد , ,
:: بازدید از این مطلب : 452
|
امتیاز مطلب : 38
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15
تاریخ انتشار : 5 مرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : میلاد دارابی

سلام

بی نهایت سپاسگذارم از تمام دوستانی که ترانه ی قبلی رو نقد کردند و نظر دادند.

حتما سعی میکنم اشکالات کارم رو برطرف کنم.

 

لازم به ذکره که من جواب تمام نقد ها رو در زیر کامنت ها میدم البته در صورتی که نیاز به توضیح باشه که من همیشه سعی میکنم نقدها رو جدی بگیرم و توضیحی در موردش ندم.به قول حامد بصیر که میگفت این اشکال ماست که مخاطب بخشی از ترانه رو متوجه نشده و ما لازم نیست توضیح بدیم و فقط باید اشکالات کار رو برطرف کنیم.

 

***

 

3 هفته ای هست که در جلسات خانه ی ترانه شرکت میکنم,واقعا مفید و خوبه. هنوز ترانه ای نخوندم ولی همین شنیدن نقدها و همچنین ترانه هایی که گاهی واقعا قوی هستند میتونه کمک کنه خصوصا به من و امثال من که تازه در ابتدای راه هستیم.

تشکر میکنم از حامد بصیر دوست داشتنی و همچنین جواد نوروزی عزیز که پیشنهاد حضور در این جمع رو به من دادند.

 

***

میرسیم به ترانه ی بغض شیشه ای که امیدوارم مورد نقد تمام دوستان قرار بگیره.



می خوام داد بزنم بهم نگو هیس...


آخه هیچکی دیگه به فکر ِ من نیس

 

 

فقط تو زندگیم تو بودی و بس...

 

 

تو هم گفتی برو خلاصی ,ترخیص!

 

 

میبینی این روزا غصه پلومه!؟

 

تمومِ بغض ِ من توی گلومه

 

حسادت میکنم به هرچی داری...

 

حتی عروسکت مثل ِ هوومه

 

واسه گذشتن از تو خیلی دیره

 

دلم میونِ چشمونت اسیره

 

روزای زندگیم ابری و تارن...

 

بیا بذار برن ابرای تیره


د ِ بشکن شیشه ی بغضمو راحت...

 

خلاصم کن از این غرور و عادت

 

بذا رو شونه هات بباره اشکام

 

بدون تو رسیدم آخر خط... 

 

 

م ی ل ا د    بهار 1389

 

 

 



:: موضوعات مرتبط: ترانه های میـــــلاد , ,
:: بازدید از این مطلب : 424
|
امتیاز مطلب : 49
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
تاریخ انتشار : 5 مرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : میلاد دارابی

سلام

 

وقت کوتاه هست و حرف زیاد.

متاسفانه یا خوشبختانه درگیری من هم مثل اکثر انسان های این کشور زیاد شده و وقتم کم!!

***

امروز وقت کردم بیام ترانه ی جدیدمو بذارم اما با تعجب با صفحه ی فیلترینگ بلاگفا مواجه شدم که دوست داشتم دروازبان نیوزلند رو خفه کنم !!!  ربطی نداشت اما این به علت درگیری ذهنی من در اون لحظه بود که ایتالیا ناباورانه مساوی کرد!

البته هیچ نگران نیستم چون ایتالیا قهرمانه!

***

بگذریم از بحث فوتبال و برسیم به ترانه!

 

این ترانه حاصل یک اتفاقه در یک روز تلخ برای من که مربوط به حدود 3 سال پیشه اتفاقی که کاش نمی افتاد. اتفاقی که همچنان درگیرشم و ...بگذریم.

به هرحال اون ترانه بسیار ضعیف بود و حاصل احساسات من در اون لحظه .

چند وقت پیش دوباره خوندمش و تصمیم گرفتم ویرایشش کنم. خیلی تفاوت داره  با نسخه ی اولیه و سعی کردم از اون شکل شخصی بودن خارجش کنم .

 

حالا ترانه رو بخونید امیدوارم شاهد نقدهای "سازندتون" باشم.

امروز

امروز شکستم من , ساده مثلِ یه شیشه

امروز فهمیدم , دلم خسته تر از پیشه

امروز غمی سنگین , روی دوش من جا کرد

حکم مرگمو امروز, دستای تو اجرا کرد

 

 

امروز چرا چشمام ,بارونی و نمناکه!؟

امروز چرا قلبم , آشفته و غمناکه!؟

امروز چرا حرفات , آغشته به توهینه!؟

امروز چرا چشمات, اشکامو نمیبینه!؟

 

امروز تو رفتی و قلبم زیر پات له شد

جاده ی عبور من , امروز پر از مه شد

جاده رفت و تو رفتی, مه غلیظ و بی حد شد

امروز تو این جاده, حال و روز من بد شد

 

 

م ی ل ا د     24/3/1389

 

_____________________________________________________________________________

 

ویرایش شده ی ترانه ی "امروز"

 

 

امروز شکستم من, ساده مثل یه شیشه

 

گُر گرفته دست و پام , انگار تو آتیشه

 

امروز غمی سنگین روی دوش من جا شد

 

حکم مرگِ من راحت, با دستِ تو امضا شد

 

 

امروز چرا چشمام,بارونی و نمناکه!؟

 

میدونی چرا قلبم, آشفته و غمناکه!؟

 

امروز چرا حرفات , آغشته به توهینه!؟

 

چشمای تو این روزا , اشکامو نمیبینه!؟

 

 

اون وقتی که تو رفتی,قلبم زیر پات لِه شد

 

جاده ی عبورِ تو, اون لحظه پر از مِه شد

 

جاده رفت و تو رفتی, مه غلیظ و بی حد شد

 

امروز تو این جاده, حال و روز من بد شد...

 

امروز چقد چشمام, بارونی و غمگینه

 

چشمای تو این روزا , اشکامو نمیبینه...

 

 



:: موضوعات مرتبط: ترانه های میـــــلاد , ,
:: بازدید از این مطلب : 450
|
امتیاز مطلب : 31
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
تاریخ انتشار : 5 مرداد 1389 | نظرات ()